
از سوی دیگر، گونهشناسی قدرت در طیف سخت، تا نیمهسخت، و نرم، بر پیچیدگی مسائل مربوط به حوزهی قدرت افزوده است. ترکیب انواع قدرت در این طیف و مدیریت آن، هنر یک استراتژیست است. به ویژه امروزه، قدرت نرم، محور سایر انواع قدرتها است. بنابراین، بررسی استراتژیها و تاکتیکهای اقناع و ارضای انسانها در قدرت نرم، یکی از موضوعات محوری رویکرد قدرتمدار است. همچنین، ضرورت دشمنشناسی و براورد قدرت او و بررسی استراتژیها و تاکتیکهای وی از دیگر مسائل اصلی در این رویکرد است. شیطان به عنوان دشمن آشکار بشر و استراتژیها و تاکتیکهای وی برای اغوای انسان، مهمترین مورد مطالعاتی در رویکرد قدرتمدار است.
شکلگیری پایههای قدرت و اراده در انسان از کودکی آغاز میشود. کودک، سراسر نیاز است. تلاش او برای ارضای این نیازها، وی را مقهور ارادهی دیگران میکند. کودک در فرایند رشد خود، و استقلالیابی از دیگران، تلاش برای تحمیل ارادهی خود بر دیگران و افزایش قدرت خویش دارد. یک استراتژیست، توانایی تنظیم مناسبات قدرت بین خویش و دیگران را دارد. رویکرد قدرتمدار در استراتژی برای کودکان در صدد تبیین این مسائل است.