
ادب حضور، درک صحیح از این مسأله است که چطور باید از خود خارج شد، و خود را در محضر دید. زمانی که فرد در یک مهمانی خود را در محضر اقوام و آشنایان تعریف کرد، در محیط اجتماعی بزرگتر، خود را در محضر افراد دیگر، و فراتر از آنها، در همهجا خود را در محضر خدا تعریف نمود، درک حضور داشته و با رعایت چارچوبها و قواعد، تقوای حاضران را رعایت کرده است؛ بنابراین، تصمیمات وی ناظر به محضر خواهد بود. طبیعتاً نخستین اثر چنین نگاهی، به حداقل رسیدن ضرورت وجود سیستمهای کنترلی و نظارتی در جامعه خواهد بود.
ادب حضور چهار وجه اساسی را شامل میشود؛ درک حضور، حفظ حضور، درک حدود و حفظ حدود. درک حضور، خود را تنها ندیدن و در محضر کسی خود را تعریف کردن است. حفظ حضور، تداوم درک حضور است و توجه و تذکر نسبت به آن. درک حدود، فهم قواعد، چارچوبها و آداب محضر است. در نهایت، حفظ حدود، رعایت آداب و موازین محضر است. به این ترتیب، در روند صیرورت و شدنِ آدمی از بعد حیوانی به بعد انسانی، سه گام تربیتی شکل میگیرد:
1- ادب از حیث غریزه؛ که در بعد حیوانی جای دارد.
2- ادب از حیث فطرت؛ که انسان را به اصل خود رسانده و آن را شکوفا میسازد.
3- ادب از حیث عقل؛ که بعد متعالی ادب را در بر میگیرد.
غایت فرایند تربیتی، تحقق انسان مؤدب است. اما بالاترین و دائمیترین محضر بین همهی محضرها، محضر الهی است. به تعبیر امام خمینی(ره) «عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید» زیرا معصیت درنوردیدن حدود الهی و آداب محضر خداوندی است. از سوی دیگر، «نماز» بالاترین و مهمترین موقعیت در درک محضر الهی و حفظ حدود الهی است. نماز، قلهی ادب است؛ تا جایی که امام خمینی(ره) در کتاب «سر الصلوه» راز نماز را در درک حضور و ادب حضور الهی تعریف نموده است.
در رویکرد محضرمدار، کودک استراتژیست از خود بهدرآمده و با دیدن خود در محضر الهی، اقدام به تصمیمسازی میکند. استراتژیست کوچک میآموزد که حوزههای ادب را از هم تفکیک کند، و مشخص کند که تصمیمات او در کدام یک از آن سه لایهی تربیتی شکل گرفته و جامعهای که میسازد ناظر بر کدام بعد صیرورت انسان است.