رویکرد معرفت‌مدار

معرفی رویکرد

به یقین می‌توان گفت یکی از متغیرهای مهم در ایجاد نظام اجتماعی، معرفت آحاد آن جامعه است. بر اساس این تلقی، انسان‌ها آن‌گونه زندگی می‌کنند که فکر می‌کنند. برای ساخت جامعه، باید فکرها را ساخت و معرفت‌ها را اصلاح کرد. به عبارت دیگر، اصلاح رفتار، از ره‌گذر اصلاح اندیشه است. بنابراین یکی از روی‌کردهای اساسی و مبنایی برای ساخت جامعه و طرح‌ریزی استراتژیک، «روی‌کرد معرفت‌مدار» است.
اهمیت این روی‌کرد وقتی دوچندان می‌شود که روزگاری در جهان، مرزها و قالب‌گیری‌های معرفتی به گونه‌ای بودند که اشاعه‌ی معرفتی نو از جایی به جای دیگر، به دشواری صورت می‌پذیرفت و معمولاً نیاز به تعامل مستقیم بود. هم‌چنین، معمولاً حامل و ایجادکننده‌ی معرفت نو نیز به شدت از طرف جامعه طَرد می‌شد. بنابراین گسترش معرفت و آگاهی به کُندی صورت می‌پذیرفت. اما امروزه با وجود رسانه‌های گوناگون و فراگیر همچون فیلم‌ها، انیمیشن‌ها، بازی‌ها، فضای مجازی، و .... مرزها و موانع ارتباطی تا حدود زیادی از میان برداشته شده و چهارچوب‌های معرفتی هم‌چون سیلی به سوی ما روانند.
بر این اساس، داشتن شاخصه‌هایی برای سنجش معرفت و تشخیص و تبیین آن به ویژه در تربیت کودکان استراتژیست ضروری به نظر می‌رسد. برای این منظور، با مراجعه به ریشه‌های فهم، ابتدا باید پارادایم‌های فهم تعریف شوند تا از این ره‌گذر، عیار معرفت سنجیده شود. در یک نگاه کلی، سه پارادایم کلی فهم عبارتند از: پارادایم فهم تثلیثی (منطبق بر غرب جغرافیایی)، پارادایم فهم ثنویتی (منطبق بر شرق جغرافیایی)، پارادایم فهم توحیدی (منطبق بر بخش مرکزی و میانه‌ی جغرافیایی).
کودک استراتژیست در این‌روی‌کرد یاد می‌گیرد در حد فهم‌های تثلیثی و ثنویتی نماند و با فراتر رفتن از آنها به سوی توحید نیل کند. در فلسفه برای کودکان، استراتژی برای کودکان، و علم کلام برای کودکان، در مبحث توحید و توحیدشناسی، اصرار بر فهم توحیدی، منجر به نهادینه‌شدن منطقی توحید در کودکان خواهد شد. به این ترتیب، کودک استراتژیست نسبت به هر چیز، معرفت توحیدی پیدا می‌کند و تصمیم‌سازی و اقدامات او در جامعه‌سازی در جهت زدودن معرفت‌های انحرافی، و نیل به توحید می‌شود.

مقدمـه

بررسی و تبیین پارادایم‌های جغرافیایی فهم، تأکید بر کامل‌تر و متعالی‌تر بودن پارادایم فهم توحیدی در قیاس با سایر پاردایم‌های معرفتی.

مبحث نخست

بررسی و تبیین منطقی اصل تضاد و ثنویت متضاد ضروری با تأکید بر چرخه‌ی یین و یانگ، اثبات منطقی ثنویت متضاد ضروری و پذیرش آن به عنوان یکی از انواع ثنویت‌ها.

مبحث دوم

ارائه‌ی داستان یا فیلم.

مبحث سوم

بررسی مؤلفه‌های ثنویت در تحلیل داستان یا فیلم، ایجاد شک و تردید نسبت به محدود بودن دامنه‌ی معرفتی ثنویت با طرح سئوال.

مبحث چهارم

بررسی و تبیین مبحث ثنویت توحیدی در پاسخ به تردید ایجاد شده، تأکید بر محدود بودن دامنه‌ی معرفت ثنویت ضروری در برابر ثنویت توحیدی، بررسی اشکالات و نقایص چرخه‌ی یین و یانگ به صورت کارگروهی در جلسه‌ی درس.

مؤخـره

نتیجه‌گیری، تمرین، و پرسش و پاسخ.